مناجات رمضانی ( پایان ماه)
یــادت دلیــل گریــۀ پــنهـانـی من است نامـت انـیـس این دل زنـدانـی من است نـیمه شب آمدم که نــبــیــنـــی رخ مرا بـار گــنــاه عــلـت پـــنـــهانی من است از خود بـریدهام به تو نـزدیک تر شوم این لحظهها که خلوت روحانی من است در خلوتـم همــیـشـه کـلـنـجـار مـیروم میگویم این چه وضع مسلمانی من است؟! کاری بکـن که رو نـزم بر کـسـی بــیا چـیـزی بده که رزق سلیمانی من است از سفـرۀ تـو مـیخورم و سیر میشوم شکرت از این که نعمتت ارزانی من است یک جلـوهات بر این دل تاریک و سنگیام پـایـان خـوابهـای زمسـتـانی من است امـشب کـه داد میزنـم الـعـفـو ای خدا! لحظه به لحظه رحمت بارانی من است گــرم گــنــاه بــــودهام و دیــــر آمــــدم عـصیـان دلیـل غیبت طولانی من است تا کـه نبخشیام من از این جا نمیروم ایـن گریـه برگ سبز پشیمانی من است دارد بــســاط سـفــرۀ تـو جمع میشـود غم میخورم که آخر مهمانی من اسـت |